[ad_1]
آغاز قرن بیست و یکم با تغییرات اساسی در جامعه مشخص می شود: علاوه بر تغییرات جمعیت شناختی و جهانی شدن جریان های اقتصادی ، تبدیل جامعه صنعتی فوردیست به جامعه خدمات غیر صنعتی مهم است. برای بیش از بیست سال ، این روندهای گسترده و فرصت ها و خطرات ذاتی آنها موضوع بحث و جدل در تمام علوم اجتماعی بوده است. کلمات کلیدی عبارتند از: “جامعه ریسک پذیر” ، “جامعه فراصنعتی” ، “جامعه دانش” و “جامعه اطلاعاتی”. پیامدهای این تحولات در چالش درک سنتی ، غالب و منطقی از خود نیز منعکس می شود. در پس زمینه این تغییرات عمده اجتماعی ، چندین عامل نشان می دهد که اشکال خودتنظیمی یا خودگردانی نیز در حال تغییر است. یک نگاه یک جانبه به انسان اقتصادی و انواع او ، به عنوان مثال ، برخی از اشکال غیر منطقی خودآگاهی و خود بازتابی ، و همچنین شیوه های غیر منطقی خودمدیریتی و مدیریت خود را کاهش می دهد. هدف از این گزینش ها بحث در مورد این س ،ال است که رابطه جو با خود (سازمان آن نسبت به قضاوت) و رابطه با دیگران تا چه اندازه در جوامع مدرن (پست) تغییر می کند. چشم اندازهای جامعه شناسی روند نوربرت الیاس و همچنین نظریه پساساختارگرایی میشل فوکو بسیار امیدوارکننده به نظر می رسند ، زیرا به نظر می رسد اولین محققانی بوده اند که با تأمل در روند تاریخی طولانی مدت. تحول. دیدگاه های هر دو متفاوت اما نگرانی های مشابه دارند: آنها با ساختارهای كنترلی كه در جامعه و درون فرد وجود دارد سروكار دارند.
[ad_2]
source